به گزارش خبرنگار مهر، حسینعلی رمضانی، مدرس دانشگاه و عضو شبکه پژوهشگران و محققان علوم انسانی در یادداشتی به تبیینی عقلانی - معرفتی در رابطه با معاهدات بین المللی پرداخته است؛
عقل، ابزاری معرفتی است که ضمن تعیین حدود و ثغور روابط بین اجزاء و میزان ها، به عنوان قوه تشخیص و تمییز این روابط نیز محسوب می شود. عاقل به شخصی گفته می شود که بتواند این میزان ها را تشخیص داده و روابط بین اجزاء را به خوبی تمییز دهد. عقل با داده هایی چون اعداد، اشکال و مفاهیم در عرصه معرفتی با هستی در تعامل دائمی به سر می برد و مسأله لاینحل فلسفی این – همانی یا ارتباط بین سوژه با اُبژه که مطرح می شود با این داده ها، ارتباط منطقی بین معرفت با هستی برقرار می شود. اشکال که اموری کمّی و به اعتباری تعیین میزانسن ها محسوب می شود، همان علم هندسه است. اعداد و ارقامی که معادلات را رقم زده و علم حساب برآیند آن می باشد. مفاهیم که اموری کیفی و به اعتباری منطقی محسوب شده، فلسفه را شکل داده و در وادی معرفت عقلانی در سیر تفکر بشری قرار دارند.
عاقل با مفاهیم، اشکال و اعداد؛ حدود و ثغور پدیده ها را به خوبی درک می کند. انسان ها برای آنکه نسبت خود با محیط، اعم از طبیعت و همنوعان را به درستی تعریف نمایند به عقل رجوع کرده و با تعیین میزان ها به قواعد حاکم بین پدیده ها دست یازدیده و در ادامه به قانون که نوع و میزان ارتباط اجزاء و حق و تکلیف بین آنها را مشخص می نماید، نایل می شوند. عقل ضمن اینکه تعیین حدود می کند، به عنوان محکّ و ابزار داوری و قضاوت و درست و غلط بودن میزان ها نیز، نقش آفرینی می کند.
مبادی حرکت عقل به عنوان ابزار معرفتی در دو رویکرد قیاسی و استقرائی بر پیش فرض و قاعده القواعد "عدم اجتماع و ارتفاع نقیضین" استوار می باشد. ماده خام کُبرَوی قیاس عقلانی برآمده از این مبادی و ماده صُغرَوی قیاس نیز بر پایه مصادیق هستی استوار می باشد. رابطه ای منطقی بین جز و کل و بین عرصه معرفت و هستی در این میان شکل می گیرد. قواعدی بر پایه عقل که از آن جمله می توان به رابطه های علّی – معلولی، اشرفیت و مقدمیت علل، ابطال تسلسل و دور، قواعد حاکم بر دالّ و مدلول و تضاد و تداعی و ... که برآمده از حرکت عقل در مبادی می باشد، اشاره نمود.
عقل یار خوشی است! با عقل می توان یک زندگی را نظم داد. عقل باعث ایجاد نظم در سیستم ها و روابط بین اجزاء می شود؛ تعیین حدود با بهره گیری از اعداد و اشکال می تواند بین اجزاء ارتباطی منطقی ایجاد کرده، که در نهایت اجزاء با انجام درست کارکردهای خود(Function)، سیستم را به اهداف تعیین شده نزدیک می کند. انسان با بهره گیری از عقل، به دخل و تصرف در کمّ و کیف اجزاء هستی دست می زند؛ بدین معنا که با تصرف در میزانسن ها، به پدیده های جدیدی در عرصه فنآوری و صنعت می رسد که می تواند سهولت را در زندگی بشر به ارمغان آورد. دخل و تصرف در میزان و نوع ارتباطات فیزیکی، شیمیایی و زیستی و یا اتمی، مولکولی و سلولی؛ که می توان در فنآوری های روزآمد به صورت محسوس، شاهد آنها بود.
عقل با بهره گیری از قوه نطق شفاهی و مکتوب؛ علاوه بر نظریه پردازی های کمّی در عرصه علوم دقیقه به نظریه پردازی و مدلسازی در علوم انسانی که تعیین روابط بین انسان ها را بیان می دارد، اقدام می نماید. علوم انسانی که با رسیدن به قواعد ثابت در بین متغیرهای بی نهایت، قابلیت آن را دارد که ضمن تبیین و توصیف روابط بین الافراد به پیش بینی و یا حتی هدایت و شرطی سازی رفتار انسان ها اقدام نماید.
در مقابلِ انسان عاقل، انسان دیوانه قرار می گیرد. انسانی که فارغ از عقل باشد به هیچ عنوان قدرت تمییز و تشخیص روابط و قواعد حاکم بین اجزا را ندارد. حرکات و سکنات افراد دیوانه با قواعد حاکم که توسط عقلای بشری تعیین شده است ناهمخوان می باشد. محکّ عقل، بهترین ابزار برای درک رفتار و گفتار یک انسان عاقل یا دیوانه محسوب می شود. این دیوانگی و عدم تشخیص در اثر مستی نیز حاصل می شود. سُکر باعث می شود انسان قواعد و ضوابط را به درستی تشخیص ندهد. خواب، نیز امری است که عقل را زایل می کند و قوه تمییز را از انسان در رابطه با محیط می گیرد. پس دیوانگی، مستی و خواب در یک جرگه و در مقابل عقل قرار می گیرند.
در حوزه علوم انسانی، بابی وجود دارد به نام علم سیاست که بر پایه مفهوم قدرت بنا نهاده شده است. دیپلماسی؛ علم و هنری که در حوزه قدرت و سیاست تعریف می شود. دیپلماسی؛ به قدرت چانه زنی فرد یا افرادی در عرصه سیاست کشوری با کشورهای دیگر اتلاق می شود که با بهره گیری از قواعد حاکم سیاسی و نیز بازی و جنگ مفاهیم می توانند از ایده، نظر و حق خود دفاع نمایند. با بهره گیری از بازی مفاهیم و دیالوگ می توان حدود و مرز معنا را به نفع یا ضرر خود و یا دیگری تفسیر کرد. دیپلماسی، یعنی تشخیص دقیق هویت، شخصیت و نیت طرف مقابل و نیز درک صحیح از شرایط موجود اعم از روابط بین اجزاء نظام بین الملل و اتّخاذ بهترین راهبرد در میز مذاکره می باشد. دیپلمات ها، نمایندگان عاقل یک ملّت در دفاع از حقوق و منافع آنها محسوب می شوند. آنها ضمن تخصص در بازی با مفاهیم و اصول مغالطه و محاجّه با رویکردی دلسوزانه تمام همّ خود را معطوف به حفظ منافع ملی و هویتی کشور و ملت خود اعم از ارزش ها و اعتقادات بنیادی می نمایند و اهداف و منافع فردی، گروهی و حزبی در این عرصه ها به هیچ عنوان محلی از اعراب ندارد. آنها هیچ گاه ارزان فروشی نمی کنند، اصلاً ویژگی اصلی این افراد عاقل بودن و کیّز بودنشان است. زیرکی مومن در آن است که از یک سوراخ دو بار گزیده نشود که حضرت رسول (ص) "... لا یلسع المومن، من جُحْرٍ مرتین ...". باید از فراست مومن هراس داشت، چراکه او به نور خدا نظر دارد، "اِتَّقوا فِراسَةَ المؤمنِ، فإنّهُ یَنظُرُ بنُورِ اللّه ...".
اما چه می شود! امروزه به راحتی در نظام بین الملل که قواعد آن برآمده از خرد خودبیناد مادی زده که معطوف به قدرت تک قطبی غرب و آمریکا استوار است؛ معاهداتی تعریف می شود که اگر عضو آن نشوید محکوم به خیلی از تنبیهات خواهیم شد؟
سؤال بنده خطاب به کنش گران عرصه تصمیم سازی و تصمیم گیری سیاسی کشور این است که:
- منشاء و مبداء شکل گیری این معاهدات در کدام جهان بینی بوده است؟
- مبداء و شکل گیری انقلاب اسلامی در کدام جهان بینی بوده است؟
- نوع و نحوه تعامل اجزاء بین الملل که متشکل از ملت ها و روابط بین آنها می باشد! با ج. ا. ا در این چند دهه چگونه بوده است؟
- غرب و آمریکا به عنوان اصلی ترین اجزاء نظام بین الملل که نقش اصلی را در شکل دهی ساختار و نظامات حاکم بین ملت ها و دولت ها را ایفا می کنند در رابطه با نظام مقدس ج . ا . ا و پدیده های مختلفی که در این چهل سال با آن روبرو شد، چه رویکرد و یا جبهه ای اتخاذ نمودند؟
- اعتماد دولت و ملت ایران به پایبندی به عهد و پیمان این دُوَل در این چند دهه به چه میزان می باشد؟
و سوال آخر اینکه مگر اجتماع نقیضین به عنوان پیش فرض عقلایی امکان پذیر می باشد؟ منظور اجتماع حق با باطل!!!
پاسخ اولیه و صریح به سؤالات فوق این است که مبدأ و منشأ شکل دهی قواعد و معاهدات بین الملل غیر از نگاه منفعت طلبانه و استعماری غرب بر کشورهای در حال توسعه و یا جهان سومی نبوده و نیست. انقلاب اسلامی با نگاه حق مدارانه به دنبال احیای حقیقت و عدالت در روابط بین ملت ها به ویژه ملت های مستضعف و جنبش های آزادی خواه بوده است. این نگاه با قواعد و سیستم طراحی شده غرب با سردمداری آمریکا ناهمگن و در تعارض کامل می باشد؛ بنابراین سعی در حذف و یا دگردیسی در جهان بینی این انقلاب و انقلابیون با رویکرد "تغییر رفتار ایران" می نماید. دستکاری در سیستم انقلاب و یا کنش گران عرصه قدرت و ثروت از جمله راهبردهای نظام حاکم بین الملل می باشد. تاریخ به ما نشان داده است که کشورهای معاند، دلسوز منافع ملی و مردم انقلابی ما نمی باشند و اگر شعار آزادی، حقوق بشر و ... را با بهانه هایی از جنس دخالت ایران در امور کشورهای منطقه، موضوع هسته ای، موشک های بالستیک، نهادهای وابسته به حاکمیت و ... طرح می نمایند، جزء به منافع خود به چیز دیگری نمی اندیشند. معاهدات و نظامات اجزای بین الملل، توسط کشورهایی تدوین می شود که هدف اصلی آنها ۱) دسترسی به اطلاعات دقیق و لایه های مختلف این اطلاعات و ۲) وابسته نمودن هرچه بیشتر کشور متعهد؛ می باشد. به راحتی می توان انحراف سه گانه را در فرآیند تقنین، اجرا و نظارت و قضاوت در این معاهدات مشاهده نمود:
الف) عاقل می داند که منشأ تدوین تعهدات و قراردادها؛ غرب که بر اصل حفظ و گسترش منافع کشورهای حاکم بنا نهاده شده، صورت می پذیرد.
ب) انحراف دوم در حوزه اجرا می باشد؛ بدین معنا که هر چند مفاهیم و کلمات با تعیین حدود و میزان معنایی و به واسطه عقل، مدون شده اند، اما باب تفسیر به معنای موسّع و مضیّق نمودن مفاهیم را برای خود باز نگه داشته و هر جور بخواهند در حوزه اجرا، عمل می کنند.
ج) و اما سومین انحراف در سیستم و سامانه قوه نظارتی و قضاوتی بر این معاهدات می باشد که عمدتاً برآمده از قواعد حقوقی نشأت می گیرد که خود تعیین کننده آنها می باشند؛ لذا قوه نظارتی نظام بین الملل هم از جنس غرب و رویکرد مادی می باشد.
این دور و تسلسل باطلی است که سیستم نظام بین الملل تعریف نموده و هر کشوری را که از این نظامات پیروی کرده اجازه حیات داشته وگرنه باید حذف شود. شبکه هایی از قواعد و ضوابط را شکل داده اند که اگر پرنده زیرک آزاد به طمع دانه های پخش شده در بین این دام فرود آید! شکار صیاد زمانه خواهد شد. ویژگی اصلی این شبکه نظامات و دام تنیده شده چیزی نیست مگر آنکه هر چه در آن دست و پا زنی! بیش از پیش اجزای دام به دور پرنده پیچیده خواهد شد و راهی برای فرار باقی نخواهد گذاشت.
من نمی دانم چه اتفاقی بر سر سیستم سیاسی و دیپلماسی ما افتاده است!!! که با قبول تعهداتی که هیچ نوع تضمینی برای اجرای آنها وجود نداشته و باب تفسیر مفاهیم آن باز است و میزان و وسعت مفاهیم و برداشتی که از معانی ضمن معاهدات بیان می شود، بسته به نوع جهان بینی نگاه حاکم غرب شکل می گیرد! باید پرسید چرا باید قبول کرد؟ باز هم سؤالی طرح می کنم کاملاً منطقی و کاملاً عقلانی و از عرصه سیاسی و تقنینی کشور پاسخ آن را مطالبه می کنم که در تایید و رد معاهده FATF آیا به این نکاتی که مطرح نمودم توجه داشتید؟ و این سؤال اساسی که:
ـ چه مرجعی تعیین کننده حدود و ثغور معنایی ترور و تروریسم می باشد؟
مسلماً شما نمی باشید. شما معاهده ای را قبول می کنید و عضو می شوید که حاوی مفاهیمی است که باب تفسیر به رأی را باز می کند. چه اشخاص، سازمان و نهادی به عنوان تروریسم مطرح می باشند؟ ملاک تروریسم چیست؟ ویژگی بارز یک تروریسم و یا سازمان تروریستی چیست؟
عقل یار خوشی است و تاکیدی دوباره دارم که تایید چنین معاهداتی در نظام شبکه ای بین الملل نشان از کم خردی ناشی از دیوانگی، مستی و خواب دارد. دیوانگی و جنونی که باب عقل را بسته و بر پایه شرایط و احساسات محیطی و نتایج شاید زودگذر بنا نهاده شده باشد. مستی قدرتی که تصمیم سازان و تصمیم گیران در عرصه سیاست و قانونگذاری، بازی های حزبی و گروهی را بر منافع ملی ترجیح داده و نه به عنوان صاحبان این کشور که به عنوان مستاجری که روزی آمده و روزی خواهند رفت و تا می توانند در بازی سیاسی هر چه از ثروت، قدرت، شهرت و ایجاد روابط ناصحیح اخذ نموده و خانه را ویرانه به صاحب خانه که همان ملت شریف ایران می باشد تحویل دهند! و یا برآمده از خواب غفلت و تغافلی ناشی از جریانات رسانه ای و خبری است که قوه تشخیص و تمییز را از تصمیم گیران ما ربوده و بیداری و هوشیاری را از آنها گرفته و غفلت و خواب زدگی را به آنها هدیه داده است؟
در نوشتار قبلی بیان داشتیم که با محدود شدن دایره عمل میزان آسیب پذیری بالا خواهد رفت. بعضی از این آقایان به دنبال تعامل با کشورهای غرب به ویژه آمریکا هستند تا به اصطلاح دایره عمل خود را وسعت دهند! اما نمی دانند که دوست و دشمن کدامند؟ ضمن اینکه در یک بازی ساده، ایران برای نشان دادن حسن نیت در رفتار بین المللی وارد معاهداتی از قبیل برجام، FATF و ۲۰۳۰ و ... خواهد شد که به نظر تعهداتی را برای ایران به ارمغان خواهد آورد که اولین نتیجه آن محدود شدن دایره عملش خواهد بود. شما نمی دانید که شیطان اغواگر، آرام آرام دین و آزادگی شما را می رباید. او فتح سنگر به سنگر دارد. دیروز به بهانه دست یابی به بمب هسته ای دایره علمی شما را محدود کرده، امروز به بهانه دخالت در امور کشورهای منطقه ای موضوع اقتصادی شما را در قالب معاهدات محدودکننده و مقابله با پولشویی و جریان مالی تروریسم، فردا فنآوری موشکی و پس فردا حقوق بشر و حقوق زنان و ... را هدف قرار می دهد و شما باید عقب نشینی کنید! اما به چه قیمتی؟ برادر! جناب! اخوی! وکیل الرعایا، تو به واسطه این مردم به این مسند تکیه زدی و در خانه ملت باید به دنبال تامین منافع مردم و کشور باشی! لااقل دین ندارید آزاده باشید. أین تذهبون؟!
نظر شما